• وبلاگ : سيستان من
  • يادداشت : فاجعه مسجد جامع زاهدان ( اين پست بروز ميشود)
  • نظرات : 13 خصوصي ، 310 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + كبي 

    دنباله متن 3

    مولانا حدود دو ساعت پيرامون آيه ي تطهير و ازواج مطهرات خصوصا حضرت عايشه توضيح دادند. ايشان آن چنان در تفسير آيات قرآني به ويژه آيه ي تطهير و ديگر آياتي كه در مورد ازواج مطهرات بود احاطه و تسلط داشتند و ابراز عقيده صريح مي نمودند كه وصف آن را ناممكن مي دانم. با وجودي كه قرار شده بود در ملاقات روز جاري جز تفسير آية تطهير موارد ديگري به هيچ وجه مطرح نشود اما تفسير آيه ي تطهير توسط ايشان و ارتباط پيدا كردن موضوعات و مباحث با ساير آيات قرآني و مسائل عقيدتي آن چنان اعضاي گروه را دچار ضعف و تزلزل روحي كرده بود، يا اينكه ترمز بريده بوديم آنچه را كه در سبد داشتيم همه را بيرون ريختيم، سپس من از مولانا در مورد امامت حضرت علي –رضي الله عنه- سوال كردم و به ايشان گفتم كه حق با علي بوده اما خلفاي ثلاثه وصيت پيامبر را ناديده گرفته و حق علي را غصب كردند مولانا مصممانه سوال كردند كدام وصيت و عمل نكردن كدام صحابه؟!

    من اين حديث را خواندم كه رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- در سرزميني به نام غدير خم كه همه مسلمانان جمع بودند دست علي را گرفته و بالا برد و فرمود:

    من كنت مولاه فهذا علي مولاه...

    در اين هنگام مولانا فرمودند: شما مولا را چگونه معني مي كنيد؟ من گفتم در اينجا مولا به معني جانشيني است. مولانا با آدرس دادن به فرهنگ لغت ها چندها معني از مولا را براي ما بازگو كردند و سپس گفتند اگر رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- مي خواست علي را به جانشيني خود برگزيند چرا حديثي را بيان كردند كه براي عموم نامفهوم بود و چرا لفظ مولا را استعمال كرد در صورتي كه آن حضرت مي دانست كه مولا چندين معني را مي دهد و اگر رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- مي خواست علي را به جانشيني خويش برگزيند. چرا ساده تر از آن نفرمودند:

    اي مردم من كنت رسوله فهذا علي خليفتي و وليي من بعدي.

    كه البته بنده با اين منطق مولانا احساس مي كردم كه لال شده ام در ادامه بحث پيرامون اعتقادات شيعي، اعضاي گروه سعي داشتند تا با ارائه استدلال به مولفه هاي شيعي حقانيت مذهب شيعه را اثبات نمايند، اما در هر بار و ارائه استدلال و منطق كه البته نمي توانستيم به صورت ريشه اي و ملاحظات قرآني مطرح و بعضا از كتب و منابع شيعي استناد مي شد، مولانا اظهارمي داشت كه اينها منطق و استدلال شيعه هستند نه قرآني.

    در مورد مرتد شدن صحابه رضي الله عنهم بعد از پيامبر، كه اين يكي از اعتقادات شيعه مي باشد، "مولانا" با دلايل مستند و محكم اين را نيز رد كردند، كه مختصري از آن به شرح زير مي باشد:

    مولانا با قيافه اي جدي خطاب به آقاي فاطمي گفت: در حوزه هاي علميه شما هر سال درصد قبولي چقدر است؟ آقاي فاطمي گفت: 98 يا 97% مولانا فرمود: خدايا تو را سپاس مي گويم درصد قبولي اينها در حوزه هاي علميه اي كه دارند 97 و 98% است با اين همه نقص و گناه و فسق و فجور، اما درصد قبولي مكتب رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- فقط 5 يا 6 نفر از آن جمع بزرگ صد هزار نفري است. اين را كدام عقل سليم قبول مي كند؟ آيا اين خود اهانت و توهيني به روش تربيتي رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- نيست؟ آيا اين يك ضعف و نقص بزرگي براي پيامبر –صلي الله عليه وآله وسلم- نيست كه نتوانسته شاگرداني تربيت نمايد كه بر عقيده و باورشان بمانند؟ و به محض رحلت ايشان از دنيا، به خاطر متاع دنيوي مرتد شوند.

    كدام عقل سليم قبول مي كند كه آنان براي دنيا از دين برگشته اند، در حالي كه هست و نيست خودشان را، مال و زن و فرزند و پست و مقام و تمامي آنچه كه داشتند را در راه پيشرفت و ترقي دين فدا نمودند.

    چرا آنان كه همين طوري به ياوه گويي و هرزه گويي نسبت به اصحاب رسول الله –صلي الله عليه وآله وسلم- مي پردازند اندكي تفكر و تدبر و تعقل نمي كنند؟.

    خداوند خودش در قرآن فرموده: ?رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْه?. مگر مي شود كه خدا در آن وقت از آنها راضي باشد و در آينده آنان را به دوزح بفرستد. آيا اين نيز عيب و نقصي براي خداوند متعال نمي باشد. مگر خداوند متعال از آينده ي اين افراد خبر نداشته كه مطلقا فرموده از آنان راضيم و بهشت را به آنان داده ام، آيا علم خداوند مـحدود است و آينده را نمي داند كه شماها اين اعتقاد را داريد. اگر خداوند به آينده علم دارد و مي دانست كه اينها مرتد مي شوند و از دين خارج مي گردند، چرا فرموده:

    ?وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيم?.

    (