مابقي متن 3
سوره توبه100)
آناني كه از اهل تشيع اند و خود را عالم مي دانند، اين آيه را چطور مي خواهند تفسير نمايند. پس اين بهشتي كه خدا فرموده براي ابد در آن مي مانند و اين را نيز براي اينها آماده كرده، آيا اينها دروغ هستند؟. چرا آناني كه هجرت كردند مهاجرين مكه بودند، امثال حضرت ابوبكر و عمر و عثمان و طلحه و زبير و عبدالرحمن و… به هر صورت پس از حدود دو ساعت تفسير آيه تطهير و مباحثات اعتقادي طوري خود را گم كرده بوديم كه تصور مي رفت كه از اول ريشه نداشتيم و يا اينكه با الفباي واقعيات و ادبيات مباني اعتقادي اسلام بيگانه ايم. واقعا احساس شكست و عدم توفيق در فضا و جمع اعضاي گروه كاملا مستولي شده بود. لذا پس از ختم جلسه تصميم گرفتيم آقاي حسيني را به دفترمقام معظم رهبري بفرستيم تا اتومبيل را بياورد و گروه را بر گرداند.
بعد از ظهر همان روز و پس از سه روز توقف در محل به دفتر مقام معظم رهبري مراجعت نموديم.
در تحليل كلي اعضاي گروه فرازهاي زير كاملا مشهود بود: بحث تفسير آيه ي تطهير جو كاملا روحاني حاكم در جلسه، واقعيت هاي قرآني، ديني، عقيدتي، احاطه و تسلط كامل مولانا در تفسير آيات قرآني و ديني، صراحت بيان و عقيده، برخوردهاي عالمانه و عارفانه مولانا، ثبات و وقار و شخصيت علمي ايشان، ابراز محبت ايشان نسبت به الگوهاي ديني خاصتا اهل بيت (حضرت علي، حضرت فاطمه، حضرت حسن، حضرت حسين و...) كاملا قابل توجه بود.
اعضاي گروه پس از بازگشت به قم و تقديم گزارش سفر و نوار مكالمات ضبط شده در مقاطع مختلف به مركز مديريت حوزه علميه قم و اعتراف به عدم توفيق و شكست در سفر مزبور و بيان شرح كامل سفر نمودند ضمن اينكه آقايان طراحان برنامه ريزان به روال هميشگي اظهار داشتند كه مسأله همين جا است و مشكل همين است كه علي الاصول سني ها با مكتب علوي و اهل بيت عناد و عداوت تاريخي دارند، واضافه نمودند كه برنامه سفر مزبور آزمايشي و مورد خاص بوده، گرچه ماموريت گروه اعزامي نا موفق بوده اما آن را مثبت ارزيابي مي نمودند و حتي مزيدا عنوان داشتند كه سفرنامه مزبور در آينده ملاك تصميم گيري در مركز حوزه ي علميه قم قرار خواهد گرفت.
البته اين طور به نظر مي رسيد توجيه و تعبيرات آقايان و ارزيابي مثبت سفرنامه مزبور صرفا داراي ابعاد خاص و به منظور دلجويي اعضاي گروه مي باشد كه به همين لحاظ هم مبلغ پنجاه هزار تومان به عنوان جايزه به اينجانب پرداخت شد. اما با تحليل كل كه اعضاي گروه ارائه نمودند، ضمن اينكه توجيهات و تعابير متفاوت و سخاوتمندي هاي آقايان در روحيه شكست خورده و ناموفق گروه اثر مثبت بر جاي نگذاشت و بعضا برنامه ريزي هاي طراحان مركز مديريت حوزه علميه قم را زير سوال برد و سفر مذكور را عمدتا يك برنامه خبري، اطلاعاتي و ضعف هايي از مولانا تلقي کردند نه بحث علمي.
در ارتباط با مسائل اعتقادي، ريشه شكست و عدم توفيق گروه اعزامي را اساسا به اين جهت معطوف و نسبت دادند كه چرا طراحان و برنامه ريزان مركز مديريت حوزه علميه قم بدور از واقعيات وبا رو در رو قرار دادن تعدادي طلبه جوان و كم تجربه در صدد ايجاد طرح مسائل اختلافي و اعتقادي اينگونه بر آمده و به عناوين مختلف در صدد ضعف يابي ديگران صرف داشتن اختلافات عقيدتي و مسلكي و قرار دادن محبان واقعي الگوهاي ديني (اهل بيت) در شمار و رديف مخاصمين و دشمنان حضرات و با برنامه ريزي تشكيل جلسات تقريب مذاهب (وحدت شيعه و سني) شعارهاي وحدت طلبانه سر مي دهند.
البته و به طور مشخص و صرف نظر از تحليل كليه اعضاي گروه اعزامي كه در مركز مديرت حوزه علميه قم به استماع طراحان و برنامه ريزان رسيد، شخصا مضاعف بر آن تحليل ديگري نيز دارم به اين ترتيب كه برنامه ريزيهايي از اين نوع نه تنها هرگز انديشه وحدت شيعه و سني را متحقق نخواهد ساخت بلكه معتقدين به اعتقادات و خط فكري شيعي را در دنياي اسلام هرچه بيشتر منزوي از پيكر جهان اسلام مي گرداند.
اين مسأله مرا بيش از هر زمان ديگر به اين واقعيت بسيار مهم معتقد ساخت كه نه تنها مشيت خداوندي بود تا گروه اعزامي شكست خورده و ناموفق به قم مراجعت نمايد بلكه تقدير بود تا زمينه هاي شكل گيري يك عقيده ي سالم در من به وجود آيد و انگيزه هاي دروني و تجديد نظر در معتقدات شيعي و مشخصا گرويدن و پيوستن و پيوند خوردن به انتخابي دوم و زيستني نو، مذهب اهل سنت را در من ايجاد و احيا نمايد.